سفارش تبلیغ
صبا ویژن

100/12/16
5:0 عصر

بررسی دیپلماسی ترکیه در تحولات منطقه

بدست فاضل در دسته

روند تحولات منطقه خاورمیانه دست کم در شش ماه گذشته شرایطی را پدید آورد که تا حدودی تغییراتی را در برخی بازیگران منطقه‌ای و از جمله ترکیه پدیدار ساخت. این تغییر در اولویت سیاست خارجی تحت تاثیر نگرش کلی دیپلماسی ترکیه به مسائل پیرامون این کشور و چگونگی تعامل با بازیگران بین‌المللی و یا نحوه ایفای نقشی که ترکیه برای خود در عرصه بین‌المللی تعریف کرده است.
چند سال پیش از این، زمانی‌که ترکیه سیاست فعال منطقه‌ای را به عنوان مهمترین رویکرد سیاست خاورمیانه‌ای خود اتخاذ کرد، در حقیقت نگاه‌ها به سمت ترکیه از این حیث که شاخص‌های جدیدی در نگرش‌ها و مواضع ترکیه ایجاد شده، به خود جلب کرد. این شاخص‌ها نشان دهنده تغییرات ماهوی در اولویت‌های سیاست خارجی ترکیه و نه در جهت‌گیری‌های خارجی این کشور بود و عمدتا تحت تاثیر نگاه و یا تعریف کلی که داوود اوغلو وزیر امورخارجه که طراح مهم سیاست خارجی این کشور لقب گرفته، ایجاد شد که اردوغان و تیم وی نیز از این سیاست حمایت کردند.
بر اساس تعریفی که از سیاست خارجی جدید ترکیه مبتنی بر ایفای نقش فعال منطقه‌ای شد، ترکیه سعی کرد در ارتباط با دیپلماسی منطقه‌ای خود پوست اندازی کند. تعریفی که داوود اوغلو از این سیاست ارائه داد مبتنی بر ژئوپلتیک و منافع ملی ترکیه بود و درکتابی تحت عنوان ژئوپولتیک و منافع ملی ترکیه در تعاملات منطقه‌ای عمق استراتژیکی ترکیه را تعریف و تببین کرد. مهمترین نکته‌ای که داوود اوغلو بر آن تمرکز کرد این بود که ترکیه در دهه پس از جنگ سرد اعلام کرد که در این دهه نتوانسته استرتژی جامعی را پی‌ریزی کند و از آن به عنوان دهه از دست رفته نام می‌برد و بر اساس همین نگرش بر ضرورت تقویت جایگاه منطقه‌ای و بین‌المللی ترکیه تاکید دارد. جایگاهی که ترکیه را مبتنی بر ژئوپلتیکی که قرار دارد به عنوان مرکز اوراسیا تعریف کرد. برهمین اساس شاخص‌های مهم سیاست خارجی مبتنی بر:

1- لزوم تحقق امنیت مشترک همگانی در منطقه و عرصه بین‌المللی

2- یافتن راه‌های مسالمت آمیز و گفتگو در حل بحران‌های منطقه‌ای

3- ایجاد اعتماد متقابل

بر اساس این مفروض‌ها و همچنین چند جانبه‌گرایی در سیاست خارجی ترکیه، تئوری تحت عنوان «تنش صفر با همسایگان» پایه‌ریزی شد. بنابراین اگر سیاست خارجی را بر سه بخش تقسیم‌بندی کنیم نگاه جهت‌گیری‌های سیاست خارجی ترکیه در قبال
1. همسایگان 2. در ارتباط با بازیگران منطقه‌ای و 3.در ارتباط با بازیگران بین‌المللی بود.
بر این اساس نکاتی که تئوری جدید عمق استرتژیک را تعریف می‌کرد، با همسایگان و در راستای رفع تنش حرکت کردن و در ارتباط با بازیگران منطقه‌ای و پیرامون منافع و همچنین رقابت دو عنصر مهم این شاخص بود. در عرصه‌ بین‌المللی نیز بازیگران خود بر نحوه سمت و سوی سیاست خارجی ترکیه به ویژه در خاورمیانه تاثیر گذار بودند. آنچه که در شش ماه اخیر با تغییر در اولویت‌های سیاست خارجی ترکیه می‌توان به آن استناد کرد، این است که شاخص‌هایی که داوود اوغلو به عنوان مدار و محور جدیدی برای بین‌المللی کردن جایگاه ترکیه تعریف کرده بود، دچار خدشه شده است. بدین شکل که در ارتباط با همسایگان در حقیقت شرایط منطقه‌ای وضعیتی را پدید آورد که این تئوری ترکیه به حاشیه رانده شد. در روابط با سوریه به سوی بازگشت به تنش پیش رفت. در ارتباط با ارمنستان وضعیت سکوت و ماندگاری تنش همچنان بوده و در ارتباط با ایران نوعی بی اعتمادی بین طرفین ایجاد شده که آن نیز ناشی از همکاری‌ها و همسویی‌هایی است که بازیگران بین‌الملی در ارتباط با مسائل منطقه‌ای اتحاذ کرده و مهمترین آن استقرار سپر دفاع موشکی در ترکیه است. به عبارت روشن‌تر کاهش تنش و اعتماد امروز در رویکرد کاملا مقابل حرکت کرده و اعتمادها متزلزل شده است.
شاید دست اندرکاران سیاست خارجی ترکیه بر این موضوع تمرکز کردند که همسایگان همواره باقی خواهند ماند. در حقیقت ترکیه بیشتر بر بازیگر منطقه‌ای و بین‌المللی تاکید کرده و همسایگان خود را از یاد برده و از مدار سیاست خارجی اخراج کرده است. این احتمال وجود دارد که داوود اوغلو به این شکل پردازش کرده که این همسایگان باقی خواهند ماند و تغییرات در سمت‌و سوهای سیاست خارجی می‌تواند دوباره این اعتماد را برگردانند. اما این شرایط دگرگون شده و ممکن است فرایند کلی دیگر برای ترکیه ایجاد نشود.
در شرایطی که منطقه در ماه‌های گذشته دچار انقلاب شد، برای سیاست‌گزاران ترکیه سه مساله مهم و قابل توجه بود که بتواند در لابلای روند تحولات و قیام‌های مردمی منطقه این سه مساله را به موازات این تحولات پیگیری کنند:
سیاست خارجی ترکیه در ارتباط با تمامی کشورهایی که دست‌خوش انقلاب و ناآرامی شدند تابعی از سیاست بازیگران بین‌المللی بود. این سیاست تداعی کننده دوران پس از جنگ جهانی دوم بود که همواره تابعی از سیاست خارجی امریکا در منطقه خاورمیانه بوده است. در حقیقت این روند نوعی بازگشت است و یا به دلیل آنکه همیشه این ائتلاف میان ترکیه و امریکا وجود داشته، جهت‌گیری سیاست خارجی همواره مبتنی بر ائتلاف با غرب بوده که تحولات امروز هم دوباره نقطه تمرکز برای همسویی با این سیاست بوده است
ترکیه تلاش کرد در منطقه توان استراتژیکی خود را به نمایش بگذارد که این نمایش برای بازیگران بین‌المللی و به ویژه اتحادیه اروپا بود. به ویژه از این زاویه که نشان دهد ترکیه در رویکردهای کلی منطقه‌ای صاحب نفوذ و توانی از لحاظ فکری، اقتصادی و ژئوپلتیکی است که می‌تواند بر روند این تحولات تاثیرگذار باشد و به همین دلیل این مساله برای ترکیه که خواهان پیوستن به اتحادیه اروپاست و اینکه در این شرایط آنها به ترکیه به عنوان بازیگر مهم منطقه‌ای نگاه کنند بسیار اساسی و حیاتی بوده است
ترکیه در صدد پیگیری تغییرات هدایت شده و یا دموکراسی هدایت شده در برخی از کشورهای منطقه بوده است و این زمانی است که در کشورهایی همچون بحرین و یمن سیاست خارجی ترکیه تحت تاثیر دو فاکتور مهم
1. نوع نگاه غرب به این تحولات 2. نوع نگاه بازیگران منطقه‌ای همچون عربستان به این تحولات، سعی کرد نقشی بینابین را ایفا کند که متضمن همسویی و تامین نگرشی است که این دو بازیگر دارند و بر همین اساس این نوع نگاه برای ترکیه مهم بوده و از تغییرات هدایت شده حمایت کرده است. همانند تغییراتی که در یمن ایجاد شده و گاه برای ایجاد اصلاحات در بحرین شده است.
در یک نگاه کلی به سیاست خارجی ترکیه در یک سال گذشته این شاخص اصلی به چشم می خورد که ترکیه‌ای که سعی می‌کرد نقش مهمی را در سال های اخیر ایفا کند، از دفاع از حقوق فلسطینی‌ها گرفته تا قراردادهای استراتژیک با سوریه، عراق و همکاری با ایران و ارمنستان، در این وضعیت خود با شرایط نوینی مواجه شده که در وهله اول وضعیت جدید خاورمیانه سیاست خارجی ترکیه را در ماه‌های آغازین دچار سردرگمی کرده است. این سردرگمی بدان معنا بود که چه موضعی را باید اتحاذ کند که هم دیر نشود و هم در آینده ورق دیگری از سیاست خارجی خودش را به نمایش بگذارد. به همین دلیل شاهد دگرگونی در رویکردهای منطقه‌ای ترکیه در یکسال یا حداقل شش ماه گذشته بودیم. به نحوی که با تعریف‌های جدیدی مواجه بودیم، اما به نظر می‌رسد این روند نقطه عطفی در سیاست خارجی این کشور و یا رویکرد نوینی بوده است. در ارتباط با این وضعیت چند عامل تاثیرگذار بوده است:
مصون سازی عرصه داخلی از تبعات احتمالی قیام‌های مردمی در خاورمیانه، به ویژه آنکه در ترکیه ناهمگونی‌های فرهنگی و اجتماعی وجود دارد و گاه اعتراض‌ها در مناطق کردنشین نیز تلنگری برای ترکیه بوده است. بنابراین ترکیه با اتحاذ سیاست تهاجمی و یا دگرگون شده نسبت به دولت‌ها و ملت‌ها در خاورمیانه این هدف را دنبال می‌کرد
اتخاذ رویکرد رهبری و یا حمایت از پیشبرد اصلاحات سیاسی یا همان موضوعی که حزب عدالت و توسعه در برنامه انتخابات سال گذشته از آن به عنوان پیشتاز و یا رهبر منطقه‌ای نام برده بود
ارائه الگو و مدل حکومتی ترکیه به خاورمیانه، اگرچه این الگو و مدل حکومتی مورد توافق آنها قرار نگرفته است
ایجاد سازگاری بین تحولاتی که در منطقه شده و یا بهتر است بگوییم سازگاری رویکرد سیاست خارجی خود با تحولات منطقه‌ای. به این مفهوم که به کشورهای منطقه و بازیگران بین‌الملی نشان دهد که ترکیه به خواست ملت‌های خاورمیانه توجه نشان می‌دهد، چنانچه در سال‌های پیش هم در حمایت از فلسطینی‌ها به شکلی جنبه مردمی سیاست خارجی ترکیه در افکارعمومی وجود داشته تا بتواند از این شاخص‌ها بهره‌های احساسی هم ببرد. چراکه در لبنان یا فلسطین بارها عکس اردوغان به احتزاز درآمده است. بنابراین این سازگاری را بر تاکید خواست ملت‌ها قرار داد تا در آینده بتواند از آن استفاده کند.
نهادینه سازی نفوذ منطقه‌ای ترکیه یعنی همان ایفای نقش فعال منطقه‌ای را اینبار این کشور را به این سمت سوق داده که نشان دهد ترکیه صرف نظر از تحولات در منطقه، سیاست خارجی بنیادینی دارد که مبتنی بر ایفای نقش منطقه‌ای و همان نیز نوعی نفوذ است.
بنابراین به طور کلی ترکیه در سال‌های اخیر سعی کرده تا سیاست چندگانه‌ای را در خاورمیانه اتخاذ کند و معمولا اولویت‌های سیاست خارجی ترکیه در سال‌های اخیر در مقایسه با سال‌های گذشته بسیار تغییرپذیرتر بوده است. ضمن اینکه این منحنی تغییرات در سیاست خارجی خاورمیانه ترکیه در راستای تعریف کلی است که سیاست گزاران و کسانی‌که دیپلماسی را تعیین می‌کنند، بر اساس منافع ترکیه تنظیم کرده‌اند. ترکیه به دلیل آنکه درک کرده است منطقه دستخوش تحولات عظیم اجتماعی و سیاسی است و دوره نوینی در حال شکل‌گیری در خاورمیانه است، به ویژه آنکه در مناطقی که عطف نگاه بازیگران بین‌الملی به دگرگونی در آن کشورها وجود داشته، ترکیه هم سعی کرده در کانون توجه قرار گیرد و در کشورهایی که عطف نگاه بین‌المللی به آن‌ها کمرنگ بوده، مواضع ترکیه هم کاملا با آن کمرنگی هماهنگی دارد. همانند عربستان و یمن و بحرین.
در ارتباط با سوریه شکل دگرگون شده‌تری از نگرش منطقه‌ای ترکیه وجود دارد. یعنی از یک کشور دوست به یک کشور مقابل سوریه قرار گرفته است. ترکیه از همان ابتدا به محلی برای استقرار مخالفان سوری تبدیل شد و اکنون درمدار سمت و سو دادن به آینده تحولات سوریه است و سناریوهای پیش‌بینی شده ترکیه قصد دارد تا همان نقش فعال منطقه‌ای را ایفا کند. در مجموع به شکلی باز به نگاه کلی‌تر ترک‌ها به سیاست‌های دیرینه آنها یعنی بازگشت به دوران عثمانی است. جمله اردوغان قابل تامل است که می‌گوید: ترک‌ها‌ی امروز نوادگان عثمانی‌هایی هستند که روزگاری بر این منطقه خاص و مناطق دیگر حکومت می کردند. این جمله‌ای که ذکر شده سوداگری را در ارتباط با پیشینه‌ای که ترکیه در خاورمیانه داشته را احیاء‌ می کند و در لابلای تصمیم‌‌گیری‌های ترکیه و تفکرات افرادی همچون داووداوغلو وجود دارد، که دراین مسیر حرکت می کنند. همچنین حمایت‌های امریکا از رویکردهای ترکیه نیز قابل تامل است، هم در ارتباط با مواضعی که در قبال تحولات منطقه‌ای داشته و هم در ارتباط با الگوی حکومتی که دارد.
هیلاری کلینتون گفته بود که الگوی ترکیه نشان داد که نوگرایی و اسلام می‌تواند در کنار هم قرار گیرد و با یکدیگر هم‌زیستی داشته باشند. این مساله تبیین‌کننده همان نگاه امریکا به خاورمیانه جدیدی است که سال‌ها پیش از این در دوره نومحافظه‌کاران بر آن تمرکز شد و در همان دوران نیز به ترکیه به عنوان کشور پیش برنده این تعریف نگاه شد. اگرچه امروزه درادبیات سیاسی منطقه کمتر از عبارت خاورمیانه جدید استفاده می شود، اما دولت عدالت و توسعه نشان داده که به عنوان بال‌هایی در رویکرد منطقه خود در راستای همسویی با سیاست های امریکا بوده و گاه سعی کرده با استقلال عمل بتواند نگاه عمق استرتژیکی خودش را در خاورمیانه متحول شده، پیش ببرد. همین امر هم سیاست خارجی ترکیه را در ماه‌های اخیر با چالش هایی مواجه ساخته و همچنین ترکیه را در مدار دپیلماسی و بازیگر فعال منطقه‌ای قرار داده است.