به نظر میرسد ما ایرانیان به خاطر نوع فرهنگمان، بیشترین تعبیرها را
از مفاهیم و بار معنایی کلمات و جملات داشتهایم. منظورم این است که به
راحتی معنای کلمات یا جملات روشن و مبرهن را بر هم میزنیم و مفهوم معکوس
را جانشین آن میکنیم و در این میان، چه بسا خود را پاسدار واقعی بار
معنایی آن کلمات و مفاهیم نیز بدانیم.
از مفاهیم و بار معنایی کلمات و جملات داشتهایم. منظورم این است که به
راحتی معنای کلمات یا جملات روشن و مبرهن را بر هم میزنیم و مفهوم معکوس
را جانشین آن میکنیم و در این میان، چه بسا خود را پاسدار واقعی بار
معنایی آن کلمات و مفاهیم نیز بدانیم.
بگذارید مسأله را با نقل واقعیتی آغاز کنم. بیشک، شیخ محمد تقی
شوشتری، یکی از مجتهدان و محققان بنام حوزه در دوره معاصر است که تألیفات
بسیاری درباره علوم اسلامی از وی در دسترس است. این عالم ربانی که در شهر
شوشتر زندگی میکرد تا چند سال پیش زنده بوده و از احترام بسیاری در میان
مردم خوزستان و علمای حوزه علمیه قم برخوردار بود. وی بسیار ساده میزیست
و حدود هشت سال پیش در سن صد سالگی به رحمت ایزدی پیوست.
دوستداران و
علاقهمندان و مقلدان وی که به جایگاه رفیع این عالم و محقق آگاهی داشتند،
در روز تدفین ایشان آماده بودند تا در مکانی که ایشان به خاک سپرده
میشود، بارگاه و ضریحی شایسته بسازند، اما با خواندن وصیتنامه آن مرحوم،
مشخص شد که وی وصیت کرده است تا پس از مرگ، مزار ایشان در فضای باز انتخاب
شده و بالای مزار نیز محصور نشده و به هوای آزاد مرتبط باشد.
منظور
آن مرحوم از جملات به کار برده شده در وصیتنامه، کاملا روشن بود و عمل به
وصیتنامه نیز ناگریز؛ بنابراین، آنانی که منتظر ساختن بارگاه و ضریح
بودند، به نظر میرسید دستشان خالی است و با این وصیت، تمایل قلبیشان را
باید کنار میگذاشتند.
اما قضیه بدان شکل که تصور میشد پیش
نرفت. در آغاز، عدهای پبشنهاد کردند برای جلوگیری از ازدحام و محصور شدن
مکان، دور مکان مقبره را دیوار کشی کنند، اما برای رعایت مفاد وصیتنامه،
بالای آن را کاملا باز بگذارند و این کار را انجام دادند. پس از مدتی،
برخی برای حفظ نظافت و پاکیزگی مقبره، پیشنهاد کردند که بالای مقبره را
ببندند ولی برای حفظ وصیتنامه، تنها بخشی از سقف را که بالای مقبره است،
باز بگذارند تا انجام وصیتنامه دچار اشکال نشود.
خلاصه نشان به این
نشان که اکنون مقبره آن مرحوم به بارگاه نسبتاً بزرگی تبدیل شده و دارای
ضریح نیز هست، به گونهای که اگر کسی سراغ نحوه اجرای آن بخش از وصیتنامه
مرحوم را بگیرد، حتی متولیان آن بارگاه نمیتوانند آن مجرایی را که بالای
مقبره قرار بود باز بماند (تا دلیلی بر عمل به وصیتنامه باشد) به آسانی
به وی نشان دهند.
منظورم از نقل این داستان، بیان این است که آن
مرحوم با کلمات فارسی که بار معنایی واضحی دارند، تلاش کرده است تا
دوستداران خود را از ساختن بارگاه و ضریح منصرف کند، اما امثال من و شما،
بدون توجه به نظر قلبی آن مرحوم، جمله وصیتنامه را به گونهای
چرخاندهایم که اگر آن مرحوم در وصیتنامه خود آن جملات را به کار
نمیبرد، هیچ تغییری در وضعیت کنونی مقبره مرحوم پیش نمیآمد.
متأسفانه،
این گونه بازی با بار معنایی کلمات به ویژه در مسائل سیاسی و اجتماعی، در
میان ما کم نیست و در طول دوران پس از انقلاب بسیار از آنان استفاده
کردهایم. مثلاٌ توجه کنید به کلمات آزادی، جمهوریت، حقوق مردم، حقوق
زنان، حقوق اقوام، عدالت، رأی مردم و ... کلماتی که بزرگان و رهبران فکری
انقلاب شکوهمند ما مانند امام و مطهریها و بهشتیها پیش از پیروزی و در
دوران اولیه تشکیل نظام جمهوری اسلامی، سعی در تدقیق آنها داشتهاند و تا
اندازه بسیاری نیز با گفتار و کردار خود، در نهادینه کردن آنها کوشیدهاند.
همه
کلماتی که در بالا به آنها اشاره شد، از اهداف اصلی انقلاب بوده و از بار
معنایی معین و مشخصی برخوردارند که به ظاهر و به این سادگی، واژگون کردن
آنها نباید امکانپذیر باشد، اما متأسفانه این کار در بیشتر موارد صورت
گرفته است.
آنانی که مانند نگارنده، شعارهای زمان انقلاب و سخنان
پیشوای انقلاب و متفکران و تدوین کنندگان چهارچوب نظام را به یاد دارند،
اکنون میتوانند دریابند که در عمل، چه بر سر کلمه زیبای آزادی آوردهایم
و چگونه با ادعای حمایت از آزادی، بستن روزنامههای منتقد و یا محدود کردن
و حذف افراد با اندیشهها و نگرشهای متفاوت، به امری عادی تبدیل شده است
و در همین حال، خود را مدافع آزادی در سراسر دنیا نیز قلمداد میکنیم.
درباره
حقوق زنان ما بارها ادعا کردهایم در نظام جمهوری اسلامی، بیشترین ارزشها
به آنان برگردانده شده و زنان از حقوقی برابر مردان برخوردار شدهاند، اما
آیا قوانین مرتبط با حقوق زنان در همین راستا بوده است و آیا زنان
توانستهاند به حقوقی حداقلی در زمینههای اجتماعی و سیاسی برخوردار شوند؟
در
مورد بار معنایی حقوق اقوام و ادیان دیگر و جایگاه رأی مردم که بارها از
سوی حضرت امام بر آن تأکید شده، میبینیم که عدهای چگونه سعی در وارونه
نشان دادن آن دارند و میکوشند نظرات صریح امام را وارونه کنند.
از
این نیز که بگذریم، خطر اصلیتر در این است که هنر وارونه کردن مفاهیم با
فشارهای این و آن، رفته رفته به جمهوریت نظام نیز برسد و در حوزههایی که
مردم حق انتخاب دارند، تنگ نظری و دست چینی اعمال شود. زمزمهها و فشارها
و تهدیدهای بعضی کوتهبینان برای از میدان به در کردن برخی از کاندیداهای
مهم ریاست جمهوری و یا تشویق نهادهای حافظ قانون به حذف آنها، نگرانیها و
واهمهها را جدی کرده است؛ بنابراین، در این موقعیت حساس، دفاع از مشخصات
جمهوریت نظام، وظیفه همه نهادها و دستگاههاست و هشیاری همه را میطلبد.
جمهوریت
در کنار اسلامیت، مشخصه اصلی این نظام است و باید مستحکم و پایدار پاسداری
شود و نباید تنگنظریها، آن را مانند آن سوراخی کند که باید در بالای
مقبره مرحوم شیخ شوشتری به دنبال آن گشت تا احتمالاٌ اثری از آن یافت.