سفارش تبلیغ
صبا ویژن

87/4/15
10:15 صبح

یک عمر ...

بدست فاضل در دسته سلوک قلم

        به نام الله

 

یک عمر قلم فرسایی کردن چه سود، آن گاه که نوشته ها تبدیل به عمل نمی شود؟

هی نوشتن و نوشتن و نوشتن،از خواب و خیال ها گفتن،امید و آرزوها را بر ملا کردن، بیشتر آدمی را کور می کند تا اینکه بیدار نماید.

بد نیست که بدانیم یک بار می آییم و یک بار زندگی می کنیم و یک بار ــ برای همیشه ــ از این محفل می رویم.

ثانیه ثانیه اش که می گذرد دیگر دست یافتنی نیست و لحظه لحظه اش که از کفمان می رود یعنی: به مرگ نزدیک می شوید!

آه از این جفای روزگار نامرد بی مروّت...

اگر این سخنان را باور داشتم، نبودم در جایگاهی که هم اکنون هستم، اما باور کردنش هم سخت نیست.

نیم نگاهی به گذشته بیانداز...

کدام یک آمدند و ماندند؟

هیچکدام!

همگی آمدند و رفتند

و هیچکدامشان قدرت اینکه همیشه بمانند، نداشتند.

پس توشه ای جمع کن که وقت تنگ است و به ما هم یک بار ــ نه بیشتر ــ رخصت نداده اند.

صد درود و بدرود.